- مسئله پژوهش خود را جایگاهیابی موضوعی کنید یعنی مشخص کنید چه موضوع(هایی) - در رشته تحصیلی شما - به فهم و حل مسئله کمک میکنند و درباره قابلیتهای این موضوع مطالعه کنید. (نکته: برای انتخاب موضوع به رشته تحصیلی و علائق خود دقت کنید و دراین دو چارچوب مسئله پژوهشتان را جایگاهیابی موضوعی کنید).
- برای فهم موضوع و قابلیتهای موضوع موردنظر، مبانی نظری را به دقت مطالعه کنید و دانش موضوعی و روششناختی خود را درباره موضوع موردنظر افزایش دهید.
- سپس به مدد دانش موضوعی و روششناختی فراگرفته از مبانی نظری، استراتژیهای جستجوی قوی طراحی کنید و پژوهشهای مرتبط با موضوع پژوهشتان را از منابع معتبر بیابید وگردآوری کنید.
- پس از گردآوری و دستهبندی پژوهشها، آنها را از منظرموضوعی، روششناختی و بافتی تحلیل کنید و در دل این تحلیلها، شکاف دانشی موجود را مرزبندی و مشخص نمایید.
- چه پژوهشهایی تلاش کردهاند به طرح و یا حل مسئله مدنظر او بپردازند؟
- و اینکه چرا دانش تولید شده از این پژوهشها قابلیت حل مسئله مدنظر او را ندارند؟
- آیا ضعف در نگاه پژوهشگر به موضوع بوده؟
- آیا ضعف در طرح نادرست پرسش بوده؟
- آیا ضعف در روشهای استفاده شده برای گردآوری داده موردنیاز پژوهش بوده؟
- آیا ضعف در ابزارهای استفاده شده برای گردآوری داده موردنیاز بوده؟
- یا ضعف در انتخاب جامعه پژوهش یا منبعی بوده که پژوهشگر داده موردنیاز پژوهش خود را از آن استخراج کرده است؟
- شکاف دانشی که قرار است پژوهش من آن را پر کند از نوع موضوعی است یا روششناختی؟ یا هر دو؟
- اگر بیش از یک شکاف دانشی از دل تحلیلها بیرون آمده، پژوهش من قرار است کدام شکاف را پر کند؟ و چگونه؟
- مسئله پژوهش را بیان میکند
- ضرورت پرداختن به مسئله را توضیح میدهد
- انگیزه پرداختن به مسئله را بیان میکند
- تازگی پژوهش را توجیه میکند
- سهم پژوهش را در بسط دانش و توسعه حرفه موردنظر مشخص میکند
- «خب که چی؟» پژوهش را وعده میدهد
علیرغم اینکه تقریبا همه پژوهشها بخشی به نام بخش بیان مسئله دارند، کمتر پژوهشی یافت میشود که در بخش بیان مسئله آن مسئلهای طرح شده باشد. آنچه در بخش بیان مسئله اغلب پژوهشها طرح میشود معرفی موضوع و اهمیت موضوع است تا مسئله و ضرورت پژوهش. دلیل آن هم این است که رصد و بیان علمی مسئله نیازمند مطالعه تحلیلی مبانی نظری و پیشینه پژوهش است و اغلب پژوهشگران گمان میکنند با مطالعه عناوین و چکیده لیست نه چندان جامع و مرتبطی از پژوهشها و معرفی توصیفی و لیستوار آثار دیگر پژوهشگران میتوانند مسئلهای را رصد و بیان کنند. همانگونه که پیشتر آمد این تصور اشتباه است.
این شیوه مطالعه ناکارآمد در نهایت به کشف شکافی درعناوین پژوهشها میانجامد (شکاف عنوانی) نه شکاف دانشی. اگر احساس میکنید شما هم چنین رویهای را طی کردهاید توصیه میکنیم قبل از نگارش بخش بیان مسئله سرفصلهای مندرج در بخش طراحی پژوهش را به دقت و به ترتیب از ابتدا تا به این قسمت مطالعه بفرمایید. با مطالعه این مطالب درمییابید که رصد و طرح علمی مسئله مستلزم شیوه خاص جستجو، گردآوری، دستهبندی و تحلیل پژوهشها و متون علمی است. و اینکه مسئله در پژوهش حول محور یک شکاف دانشی طراحی میشود نه یک شکاف عنوانی.
به دلیل حساسیت بخش بیان مسئله در پژوهش در ادامه آموزههای گام به گامی برای نگارش هر یک از بخشهای ششگانه بخش بیان مسئله - که در بالا به آنها اشاره شد - ارائه میشود.
مسئله شکاف دانشی است که اگر پر نشود جامعه هدف ضرر میکنند یا از منفعتی محروم میمانند. بنابراین مسئله پژوهش با موضوع پژوهش فرق میکند. اغلب پژوهشگران به جای تعریف مسئله، به معرفی موضوع پژوهش و اهمیت آن میپردازند. برای پرهیز از چنین خطایی به این پرسشها پاسخ دهید:
- مسئله پژوهش من چیست؟
- این مسئله به دلیل نبود یا کمبود چه دانش رخ داده است؟ دانش موضوعی؟ دانش روششناختی؟ هر دو؟
- چرا پرداختن به این مسئله ضروری است؟
- اگر این مسئله حل شود چه اتفاقی میافتد؟ صاحب مسئله یا مخاطبان پژوهش چه زیانی میبینند؟
- اگر مسئله حل شود، صاحب مسئله و مخاطبان پژوهش چه منفعتی میبرند؟
- آیا شما یک معلم هستید که به طرح مسئله عملکرد ضعیف دانشآموزان پرداختهاید؟
- یا یک سیاستگذار آموزشی شاغل در آموزش و پرورش؟
- یا یک کتابدار شاغل در یک کتابخانه مدرسهای؟
- یا یک مادر فرهیخته و دغدغهمند؟
- به پژوهش زندگی میبخشد؛
- کمک میکند تا مخاطب راحتتر با پژوهش ارتباط بگیرد؛
- ذینفعان پژوهش سریعتر پژوهش را بیابند و از آن بهرهبرداری کنند؛
- و مخاطبان پژوهش بدانند چه انتظاری میتوانند از پژوهشتان داشته باشد.
- آیا به عنوان دانشجو به این موضوع علاقهمند شدهاید؟
- یا اینکه از دوره دبیرستان به آن علاقهمند بودهاید؟
- یا پس از آشنایی با قابلیتهای آن از طریق مطالعه و مشاهده به آن علاقهمند شدهاید؟
- یا اینکه پس از فهم نقش قابلیتهای موضوع در حل مسائل مشخص به آن علاقهمند شدهاید؟
- و ...
- آیا پژوهش شما قرار است با روش متفاوتی به طرح پرسش بپردازد و دانش متفاوتی درباره موضوع موردنظر تولید کند؟
- آیا قرار است پرسش پژوهشتان از زوایه متفاوتی مطرح شود؟
- آیا قرار است پرسش پژوهشتان را از گروه متفاوتی بپرسید یا از منبع متفاوتی داده موردنیازش را گردآوری نمایید؟
- آیا قرار است از ابزار متفاوتی برای گردآوری داده موردنیازتان استفاده کنید؟
- آیا قرار است پژوهش در بافت و موقعیت جغرافیایی، زمانی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تکنولوژیکی و ... متفاوتی انجام شود؟
- آیا پژوهش شما بناست چیزی به چیستی، چرایی و یا چگونگی موضوع در بافت موردپژوهشتان اضافه کند؟
- آیا بناست پژوهشتان روشی جدید برای پژوهش موضوع موردنظر در بافت موردنظر ارائه دهد؟
«خب که چی؟» مثل تصویر قبل و بعد یک جراحی زیبایی است:
بینی قبل از عمل جراحی # بینی بعد از عمل جراحی
وضعیت صاحب مسئله (بافت موردنظر، جامعه هدف) قبل از پژوهش # وضعیت صاحب مسئله بعد از انجام پژوهش
اینکه اگر پژوهشم انجام شود چه اتفاقی میافتد؟
- مسئله حل میشود؟ (پژوهش توسعهای)
- خطوط راهنمایی برای حل مسئله ارائه میشود؟ (پژوهش کاربردی)
- مسئله خوب و درست فهمیده میشود؟ (پژوهش بنیادی)
«خب که چی؟» پژوهش معمولا از سه جنس آگاهی (بینش)، دانایی (دانش) و یا توانایی (فناوری) است.
پژوهشی که خب که چی؟ آن از جنس ایجاد آگاهی (بینش) است به فهم عمیقتر و دقیقتر مسئله کمک میکند؛ به عبارتی به ذینفعان پژوهش کمک میکند تا واقعیت مسئله را بهتر و عمیقتر درک کنند. تولید آگاهی معمولا محصول پژوهشهای بنیادی است. پژوهشهایی که با مطالعه عمیق چیستی، چرایی و چگونگی موضوعها و پدیدهها دربافتهای گوناگون - اعم از آموزش، صنعت، سلامت و ... - از قابلیتها و کاربردهای منحصر به فرد پدیدهها، علوم، و فناوریها پرده برمیدارند و افق تازهای برای حل مسائل واقعی، بهبود وضعیتها و ارتقای کیفیت زندگی در اختیار مخاطبانشان قرار میدهند. به پشتوانه آگاهی / خرد تولید شده از این نوع پژوهشهاست که میتوانیم از نوآوریهای علمی و فناورانه برای فهم و حل مسائل واقعی و بهبود وضعیتهای موجود حداکثر استفاده را به عمل آوریم.
پژوهشی که خب که چی؟ آن از جنس ایجاد دانایی (دانش) است، خطوط راهنمایی برای چگونگی حل مسئله ارائه میکند و در اختیار ذینفعان قرار میدهد. به کمک این دانش آنها میتوانند بهتر و دقیقتر برای حل مسئله تصمیم بگیرند و اقدام کنند. اینکه برای حل مسئله باید چه فرایندی طی شود؟ چه ملاحظاتی مدنظر قرار گیرد؟ چه مناسباتی فراهم شود؟ چه نهادهایی درگیر شوند؟ و ... تولید این نوع دانش معمولا محصول پژوهشهای کاربردی است. پژوهشهایی که درباره چگونگی به کارگیری قابلیتهای کشف شده موضوعها و پدیدهها در بافت بومی الگوهای بومی و محلی تولید میکنند. الگوهایی که چیستی، چرایی و چگونگی استفاه از قابلیتهای علم و فناوری را در چارچوب مشخص یک سازمان، یک مدرسه، یک بیمارستان، یک دانشگاه، یک موسسه، یک صنف و ... توضیح میدهند. اینکه چگونه کتابخانههای عمومی مازنداران میتوانند از قابلیتهای اینستاگرام برای توسعه خدمات خود استفاده کنند؟ چه ملاحظاتی را باید مدنظر قرار دهند؟ کتابداران این کتابخانهها چه مهارتهایی را باید بیاموزند؟ چه زیرساختهایی باید فراهم شود؟ چه تغییراتی درشرح وظایف کتابداران باید ایجاد شود؟
پژوهشی که خب که چی؟ آن از جنس توانایی (فناوری) است، برای مسئله راهحل ارائه میکند و به ذینفعان پژوهش کمک میکند تا مسئله را حل کنند. این راهحل میتواند فناوری، ابزار، فرمول، رویه، فرایند یا راهنمای گام به گامی باشد که متناسب با مناسبات، ویژگیها و نیازهای بافت موردنظر تهیه میشود و به همین دلیل ذینفعان پژوهش میتوانند با استفاده از آن مسئله موردنظر را حل کنند. تولید این نوع دانش معمولا محصول پژوهشهای توسعهای است. پژوهشهایی که چگونگی بهرهبرداری از قابلیتهای کشف شده موضوعها و پدیدهها را در شرایط واقعی مورد بررسی، اعتبارسنجی و آزمون قرار میدهند و بر اساس نتایج مطالعاتشان درباره چگونگی بهرهبرداری موثر از قابلیتهای موضوع یا پدیده موردنظر در بافتی مشخص الگوی عملی ارائه میدهند. بنابراین برای نگارش «خب که چی؟» پژوهشتان به این پرسش پاسخ دهید:
- اگر این پژوهش را انجام دهم، تصویر بافت پژوهش یا جامعه هدفم بعد از آن چگونه خواهد شد؟
- چگونه این تغییر رخ خواهد داد؟ از طریق ایجاد آگاهی؟ از طریق ایجاد دانایی یا از طریق ایجاد توانایی؟
نکته: منظور از «خب که چی؟» این نیست که پژوهشگر به پرسش پژوهش پاسخ دهد بلکه باید بتواند با درک عمیقی که از مسئله و قابلیتهای موضوع پژوهشش دارد، تصویر بعد از انجام پژوهشی از بافت پژوهش و جامعه هدفش ارائه دهد. بسیاری از پژوهشگران از همان ابتدا پرسش و پاسخ پژوهششان را میدانند و تلاششان بر این است تا درست بودن پاسخشان را اثبات کنند. این کار اصولا پژوهش نیست و «خب که چی؟» پژوهش هم نیست. منظور از «خب که چی؟» اتفاق و تغییری است که مخاطب میتواند بعد از اتمام پژوهش شما از پژوهشتان انتظار داشته باشد.
- مثلا اینکه قبل از انجام پژوهشم رویههای تولید کالا در شرکت الف نامشخص بودند و بعد از آن مشخص خواهند شد.
- مثلا اینکه قبل از انجام این پژوهش نمیدانستیم چرا مراجعه کاربران به کتابخانهها کم شده، و بعد از پژوهش دلایل آن کشف خواهند شد.
- مثلا اینکه قبل از انجام پژوهش معلمان مدرسه الف نمیداند چه ملاحظاتی را در شیوههای آموزشی خود مدنظر قرار دهند تا دانشآموزان پژوهش را عملا بیاموزند، و بعد از پژوهش این ملاحظات شناسایی و ارائه میشوند.
Carmichael, T. 2009. How to write your Research Problem Statement at WBS. Wits Business School, Johannesburg, South Africa.
Herton, Peter and Schwartz, Candy. 2007. What is a problem statement Library and Information Science Research, 209: 307-309
lindstorm, Chris. 2009. How to Write a Problem Statement. Ceptara Corp. USA. Retrieved in 27 Dec 2015
Loseke, Donileen R. 2013. Methodological Thinking: Basic Principles of Social Research Design. London: Sage
McCaslin, Mark L. 2003. The Five-Question Method for Framing a Qualitative Research Study (The Qualitative Report, Vol. 8, No.3). University of Idaho, Idaho Falls, Idaho, USA. Retrieved in 27 Dec 2015
Simon, Marilyn K. 2011. Creating the Problem Statement: The Key to Your Dissertation or Research Project. Retrieved from Dissertation Recipes Website, in 28 Dec 2015
در ادامه منابع مفید برای مطالعه بیشتر - به تفکیک نوع منبع - آمدهاند.
- چطور موضوع پژوهشم را چارچوببندی کنم؟
- چطور متغیرها و سازههای مناسب برای پژوهشم انتخاب کنم؟
- چطور مدل مفهومی پژوهشم را بسازم؟
- چطور ابزار پژوهشم را بسازم؟
- چی بپرسم؟ از کی بپرسم؟ چطوری بپرسم؟
- چطور بعد از گردآوری داده و تحلیل یافتهها، در بخش نتیجهگیری نوآوری پژوهشم را برجسته کنم؟