پارادایم کیفی یا رویکرد کیفی شامل روشهایی میشود که در ماهیت با روشهای مطرح در پارادایم کمی متفاوت هستند. بر همین اساس، ابزارها و روشهایی که برای گردآوری داده در این پارادایم مورد استفاده قرار میگیرد با پارادایم کمی تفاوت دارد. اگرچه، ممکن است در برخی از روشهای کیفی پژوهشگر با استفاده از ابزارهایی که بیشتر در روشهای کمی کاربرد دارند، اطلاعات مورد نیاز برای دستیابی به هدف پژوهش را گردآوری کند. با این حال، ابزارهای گردآوری داده در روشهای کیفی به صورت جداگانه مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
مصاحبه یکی از مهمترین ابزارهای گردآوری داده در پژوهشهایی است که با رویکرد کیفی انجام میشوند. ابزار مصاحبه، به نسبت پرسشنامه و سایر ابزارهایی که بیشتر در رویکرد کمی رایج هستند، از قدرت انعطافپذیری بیشتری برخوردار است. بنابراین دادهای که از طریق مصاحبه گردآوری میشوند از عمق بیشتری برخوردارند. از همین روست که برای تحلیل این داده معمولاً از روش کدگذاری و دستهبندی آنها در گروههای گوناگون استفاده میشود.
مصاحبه معمولاً با این پیشفرض شروع میشود که دیدگاههای فرد مصاحبهشونده مهم، پرمفهوم، و ارزشمند هستند؛ و البته تبدیل دانش ضمنی (یا نهان) فرد مصاحبه شونده به دانش عیان برای پیشبرد و موفقیت پژوهش کلیدی است. بنابراین، پژوهشگر در مصاحبه به مشاهدۀ صرف روابط انسانی اکتفا نمیکند و به سمت استخراج یک دانش عمیقتر از طریق گفت و گو با افراد است. به همین دلیل است که صاحبنظران در تعریف مفهوم مصاحبه (interview) این اصطلاح را به دو بخش inter و view تقسیمبندی میکنند تا بهتر بتواند ویژگی تعامل دیدگاهها بین دو فرد (یا بیشتر) را القا کند. بنابراین، اهمیت مصاحبه به عنوان یکی از ابزارهای پژوهش، به ویژه در رویکرد کیفی، بسیار بالاست. باید توجه داشت، که تنها دادۀ کلامی یا حروف از طریق مصاحبه گردآوری نخواهد شد، بلکه ممکن است دادۀ غیر کلامی، از قبیل رفتار فرد مصاحبه شونده، نیز برای پژوهشگر مهم باشد.
اگرچه مصاحبه به عنوان یک گفت و گو میان افراد قلمداد میشود، اما نباید فراموش کرد که مصاحبه به عنوان یک ابزار پژوهش با سایر گفت و گوهای عادی و روزمره تفاوت دارد. قبل از هر چیز، مصاحبه دارای یک هدف مشخص است؛ به همین دلیل معمولاً بر اساس پرسش و پاسخ پیش میرود. به علاوه، مصاحبه معمولاً ساختار مشخصی دارد که این ساختار در گفت و گوهای عادی و روزمره به چشم نمیخورد.
انواع مصاحبه
روایتهای گوناگونی در مورد انواع مصاحبه و دستهبندی آن به عنوان یک ابزار گردآوری داده مطرح شده است. در یک دستهبندی مصاحبه را به شش نوع تقسیمبندی میکنند:
- مصاحبۀ استاندارد،
- مصاحبۀ عمیق،
- مصاحبۀ قومنگاری،
- مصاحبۀ متخصصان،
- مصاحبۀ زندگینامهای،
- و گروه کانونی.
پتون نیز مصاحبه را به چهار نوع دستهبندی میکند:
- مصاحبۀ غیررسمی مباحثهای،
- رویکرد راهنماییِ مصاحبه،
- مصاحبۀ استاندارد باز،
- و مصاحبۀ بستۀ کمی.
اما در رایجترین دستهبندی در مورد انواع مصاحبه، آن را به سه نوع تقسیمبندی میکنند:
- مصاحبۀ ساختار یافته،
- مصاحبۀ نیمه ساختیافته،
- و مصاحبۀ عمیق.
این دستهبندی بر اساس میزان کنترلی است که پژوهشگر بر روی جلسۀ مصاحبه داد. هرچه از نوع ساختاریافته به نوع ساختارنیافته نزدیکتر میشویم، میزان کنترل پژوهشگر بر جلسۀ مصاحبه و چارچوببندی او کمتر است. هرچه از نوع ساختاریافته به نوع ساختارنیافته نزدیکتر میشویم، میزان کنترل پژوهشگر بر جلسۀ مصاحبه و چارچوببندی او کمتر است. نمودار زیر این فرایند را نشان میدهد.
در ادامه این سه نوع مرسوم مصاحبه معرفی میشوند.
غایت پژوهشگر از استفاده از چنین ابزاری معمولاً گردآوری دادۀ مربوط به ایدهها، دانش، عقاید و نگرشها، و رفتارهای گزارش شده توسط خود مشارکتکنندگان است. از این منظر، مصاحبۀ ساختار یافته شبیه توزیع پرسشنامه برای پیمایش یک موضوع پژوهشی است. این نوع مصاحبه را در ردۀ ابزارهای «پیمایشی» نیز دستهبندی میکنند. با این حال، دادۀ حاصل از این ابزار نیز معمولاً کیفی است و باید با استفاده از روشهای کیفی آنها را تجزیه و تحلیل کرد.
در مصاحبۀ ساختاریافته پرسشهایی که قرار است در جلسۀ مصاحبه مطرح شوند، از قبل آماده شده و بنابراین پژوهشگر نمیتواند دخل و تصرفی در طرح پرسشهای جدید و پیشبینی نشده داشته باشد. از طرف دیگر، مصاحبهشونده نیز باید پاسخهای مشخص و خاص هرکدام از پرسشها را پاسخ دهد و از این سناریو خارج نشود. به عبارت دیگر، چارچوب یک مصاحبۀ ساختاریافته کاملاً مشخص و از پیش تعیین شده است.
بر خلاف مصاحبۀ ساختاریافته، که در آن پرسشهای مشخصی از مصاحبهشونده پرسیده میشود و او را مجبور میکند که فراتر از چارچوب در نظر گرفته شده نرود، در مصاحبۀ نیمه ساختیافته مصاحبهشونده و مصاحبه کننده چندان در قید و بند چارچوب نیستند و میتوانند پا را از این چارچوب فراتر بگذارند.
بنابراین، در این نوع مصاحبه معمولاً پرسشها و موضوعهای کلی مطرح میشوند. با این حال، پژوهشگر از قبل تعداد زیادی از پرسشهایی که قرار است در جلسۀ مصاحبه پرسیده شود را آماده کرده است. هرچند، ممکن است پژوهشگر در خلال مصاحبه پرسشهای جدیدی ساختاربندی کند و آنها را از مصاحبهشونده بپرسد. بنابراین، در مصاحبۀ نیمه ساختیافته مصاحبه شونده فرصت این را خواهد داشت که توضیح بیشتری راجع به پرسشها دهد. همچنین، مصاحبه کننده فرصت آن را خواهد داشت که به روند مصاحبه شکل دهد و محدود به چارچوبهای از قبل تعیین شده نباشد.
مصاحبۀ عمیق، مصاحبهای فردی و بدون ساختار است که به دنبال شناسایی عقاید، احساسها، و نظرهای مصاحبه شونده راجع به یک پدیده یا یک موضوع خاص پژوهشی است. مزیت این شیوۀ گردآوری داده آن است که چون به صورت «رو در رو» اتفاق میافتد، بنابراین نسبت پاسخ ندادن مشارکت کنندگان احتمالاً صفر است. اما در مقابل، مصاحبه کننده باید مهارتهایی برای انجام مصاحبه از قبل آموخته باشد.
این روش گردآوری داده به عنوان «مصاحبۀ کیفی» نیز شناخته شده است؛ چراکه دادۀ حاصل از این مصاحبه بسیار عمیق است. چیزی که باعث عمق بخشیدن به این داده میشود تخصص و تجربۀ بالای مصاحبهشونده است. بنابراین، مسئلۀ مهمی که پژوهشگر باید به آن توجه کند آن است که تخصصگرایی و تجربۀ افراد برای شرکت دادن در این مصاحبه کلیدی است.
مصاحبۀ عمیق به پژوهشگر این امکان را میدهد که موضوعهای پیچیده، حساس، ضد و نقیض، بحثبرانگیز، و چالشی را بررسی کند. برای مثال، پژوهشگر در یک مصاحبۀ عمیق ممکن است به دنبال این باشد که اعضای گروههای تبهکاری چگونه میتوانند از جنگ و جدال پرهیز کنند. بنابراین، پژوهشگر (یا فرد مصاحبهکننده) باید مهارتهای هدایت و ادارۀ یک جلسۀ مصاحبۀ عمیق را به خوبی بداند و بتواند، بر اساس اهداف پژوهش، داده و اطلاعات پژوهشی لازم برای انجام یک کار پژوهشی را از این جلسه استخراج کند.
معمولا فرایند انجام مصاحبه در هفت گام زیر قابل تعریف است .
برای انجام یک مصاحبه خوب این این گامها را دنبال کنید:
طرح موضوع: در این مرحله پژوهشگر هدف از انجام مصاحبه را برای خود و تیم پژوهش روشن کرده و مسائلی که باید در مصاحبه مورد بررسی قرار گیرند را تعیین میکند. این مرحله به عنوان شروع فرایند مصاحبه قلمداد میشود.
طرحریزی مصاحبه: در این مرحله پژوهشگر اقدامات لازم برای اجرای یک مصاحبه را پیشبینی میکند. اینکه چه پرسشهایی ـ بر اساس هدف پژوهش ـ باید در جلسۀ مصاحبه مورد بررسی قرار گیرند، چه کسی و با چه سطح دانشی باید به عنوان مصاحبهشونده انتخاب شود، چه کسی باید جلسۀ مصاحبه را اداره کند، ثبت اطلاعات در مصاحبه باید به چه روشی انجام شود، مدت زمان تقریبی مصاحبه چند دقیقه باید باشد، محل مصاحبه کجا تعیین شود، چه نوع مصاحبهای باید در پیش گرفته شود، مصاحبه به چه شکلی انجام شود، پروتکل مصاحبه چه مواردی را در برگیرد، تهیۀ راهنمای مصاحبه، و مسائلی از این قبیل در این مرحله پاسخ داده خواهند شد. در این مرحله، پژوهشگر باید بتوانند به چالشهای اخلاقی پیشرو هم بپردازد.
انجام مصاحبه: در این مرحله جلسۀ مصاحبه برگزار خواهد شد. به عبارت دیگر مصاحبه شونده و مصاحبه کننده در یک جلسۀ رسمی/غیررسمی با همدیگر گفت و گو میکنند و در مورد موضوعاتی که از قبل تعیین شده/نشده به بحث مینشینند. به طور معمول، جلسۀ مصاحبه با معرفی پژوهشگر و صحبتهایی مقدماتی در مورد پژوهش و اهداف پژوهشگر شروع میشود. این مرحله، در واقع با عنوان مرحلۀ «آب شدن یخها» (ice breaking) مصاحبه نیز معرفی میشود. پس از این معرفی اجمالی، ممکن است پژوهشگر صحبت خود را با طرح یک پرسش یا مسئله آغاز کند. مصاحبهکننده بهتر است پرسشهای خود را در قالب عبارتها و جملههای کوتاه مطرح کند. در مصاحبۀ عمیق این مرحله به شکلی کاملاً باز و بدون چارچوب پیش میرود.
پیادهسازی مصاحبه: پس از آنکه جلسۀ مصاحبه انجام شد، پژوهشگر برای آنکه بتواند داده را تجزیه و تحلیل کند، باید صحبتهای جلسه را پیادهسازی کند. البته این مرحله در حالتی امکانپذیر است که مصاحبه با استفاده از ابزارهای مناسب ضبط و ثبت شده باشد؛ در غیر این صورت، مصاحبهکننده باید صحبتها را حین جلسۀ مصاحبه یادداشتبرداری کند. ضبط مصاحبه نیز یکی از مسائل اخلاقی است که باید با اجازۀ مصاحبهشونده انجام شود. برای پیادهسازی متن مصاحبه میتوان از نرمافزارهای گوناگون رایانهای، که برای این کار طراحی شدهاند، استفاده کرد.
تجزیه و تحلیل متن مصاحبه: استخراج مفاهیم اصلی از داده و اطلاعات گردآوری شده از مصاحبه در این مرحله انجام میشود. عمق و نوع این تجزیه و تحلیل کاملاً به هدف پژوهش مربوط میشود و اینکه این تحلیل در قالب چه روشی انجام میشود. به طور معمول پژوهشگر در این مرحله با دادۀ کیفی، از جنس حروف و جملات، سر و کار دارد. شیوۀ تجزیه و تحلیل دادۀ گردآوری شده از طریق مصاحبه در روشهای کیفی مطرح میشود. اغلب پژوهشگران از روش کدگذاری در مرحلۀ تجزیه و تحلیل استفاده میکنند. پژوهشگر در مرحلۀ تجزیه و تحلیل داده باید اهداف پژوهش را در ذهن خود داشته باشد و آنها را بازبینی کند، چراکه در غیر این صورت ممکن است مرحلۀ تجزیه و تحلیل به مسیر دیگری ـ غیر از آنچه که هدف پژوهش است ـ هدایت شود.
اعتبارسنجی داده استخراج شده از مصاحبه: بررسی و آزمون روایی و پایایی اطلاعات گردآوری شده در مرحلۀ اعتبارسنجی انجام میشود. به این ترتیب پژوهشگر مطئمن خواهد شد که دادۀ گردآوری شده به لحاظ علمی، دارای اعتبار و قدرت لازم است.
تهیه گزارش دادهها و دریافتها از مصاحبه: در نهایت، فرایند مصاحبه با گزارش کردن نتایج به پایان میرسد. در این مرحله، پژوهشگر با توجه به اهداف پژوهش نتایجی که از بررسی مسئله گرفته است را گزارش میکند، و به دیگران میگوید او چه چیزی یاد گرفته و به چه نتیجهای رسیده است.
در تمامی مراحل فوق، پژوهشگر ممکن است با چالشهای اخلاقی مواجه شود که باید آنها را رعایت کند. برای مثال، ممکن است بحث مصاحبه وارد زندگی شخصی افراد شود و نباید شخص سومی به این اطلاعات دسترسی پیدا کند. همچنین، پژوهشگر باید در تفسیر صحبتهای مصاحبهشونده سوءگیری نداشته باشد و به درستی ـ و در بافت واقعی ـ آنها را تجزیه و تحلیل کند. بنابراین، در انجام مصاحبه پژوهشگر باید نسبت به همۀ این مسائل آگاهی و دقت داشته باشد.
زمانی که پژوهشگر مطمئن نیست که اطلاعات و پاسخهای گفتاری (Verbal responses) نمونههای پژوهش بتواند دادۀ مناسب برای پاسخگویی به پرسشهای او را فراهم کند، میتواند از مشاهده به عنوان یکی از ابزارهای گردآوری داده استفاده کند. بنابراین، دادهای که از طریق مشاهده گردآوری میشود دارای عمق نسبی است، هرچند عمق این اطلاعات به هدف پژوهشگر بستگی دارد. با این حال، داده حاصل از مشاهده تنها زمانی میتواند جامع باشد که به خوبی انجام شود.
برخی از پژوهشگران تصور میکنند که مشاهده کاری آسان است، و تنها کار پژوهشگر گشتن در محیط و پیدا کردن اتفاقها و چیزهای عجیب و غریب است. این مسئله یک خطر جدی برای پژوهش است، چراکه بسیاری از اتفاقها، رفتارها، و چیزهای عجیب دادۀ واقعی برای تجزیه و تحلیل را در اختیار ما قرار نمیدهند؛ بنابراین، محیط یا سوژۀ مورد مشاهده را باید بهخوبی درک کرد و به مسئلۀ پژوهش با قدرت علمی پاسخ داد. مشاهده یک فرایند سازمانیافته همراه با چارچوبها و پروتکلهای مشخصی است که اعتبار و روایی داده را تضمین میکند.
مشاهده، به عنوان یک روش ابزار گردآوری داده، دارای تاریخچۀ بسیار طولانی نیست. در سال 1914 برخی از مردمشناسها نوع جدیدی از پژوهشهای میدانی را رواج دادند (که بعدها با عنوان قومنگاری مطرح شد) که از طریق آن به مطالعۀ بومیهای مناطق گوناگون میپرداختند. بعدها این رویکرد پژوهشی مورد استقبال قرار گرفت، و موضوعهایی (به ویژه در حوزۀ جامعهشناسی) با استفاده از این روش ـ بین جنگ جهانی اول و دوم ـ مورد بررسی قرار گرفت. سالها بعد، روانشناسها نیز برای پژوهش بر روی مسائل موجود در حوزۀ روانشناسی این روش را بکار بردند، و کم کم مشاهده به عنوان یک روش علمی برای گردآوری دادۀ پژوهشی مقبولیت عام یافت. برخی از حوزههایی که از مشاهده بیشتر استفاده میکنند، عبارتند از: رشد کودکان، رفتارهای جامعهشناسی، رفتارهای ضد اجتماعی، فرهنگ گروهها، مشاهدۀ فعالیتها، و غیره. هرچند، استفاده از مشاهده تنها محدود به این موضوعها نمیشود و امروزه در بسیاری از حوزههای علمی از این روش برای گردآوری داده بهره میگیرند.
در مشاهده پژوهشگر میتواند به اَشکال گوناگونی دادۀ پژوهش را گردآوری کند، این شکلها وابسته به آن هستند که یک پژوهشگر چگونه میخواهد داده را جمعآوری کند و چه مقدار میخواهد بر محیط تأثیرگذار باشد. برای مثال، پژوهشگر باید مشاهدۀ مستقیم و از نزدیک را انتخاب کند (داخل محیط)، یا آنکه از دور به مشاهدۀ سوژۀ مورد بررسی بپردازد (خارج از محیط). حال اگر مشاهدۀ از دور را انتخاب کرد، مشاهده در بافت واقعی و به صورت زنده به او کمک میکند یا آنکه میتواند از یک ویدئوی ضبطشده هم داده بهدست آورد. انواع مشاهده در نمودار زیر نمایش داده شده است.
انواع مشاهده
خود مشاهدۀ مستقیم نیز به چهار دسته تقسیمبندی میشود. در مشاهدۀ مستقیم پژوهشگر میتواند خود را به عنوان پژوهشگر معرفی کند یا آنکه ناشناس باقی بماند. همچنین در هر کدام از این شکلها محقق میتواند به عنوان عضوی در یک گروه فعالیت و مشارکت داشته باشد، یا آنکه در گروه مشارکت نکند و تنها به مشاهدۀ پدیدهها، حوادث، اتفاقها، رفتارها، و عکسالعملها بپردازد. از یک رویکرد دیگر، مشاهده را به دو نوع ساختاریافته و عمیق تقسیمبندی میکنند. این تقسیمبندی بیشتر ناظر بر نحوۀ گردآوری داده است. البته شباهتهایی میان این دستهبندی و دستهبندی پیشتر توضیح داده شده وجود دارد. در ادامه به معرفی اجمالی مهمترین انواع مشاهده خواهیم پرداخت.
به این نوع مشاهده، مشاهدۀ کمی هم گفته میشود. تفاوت میان مشاهدۀ عمیق و مشاهدۀ ساختار یافته مانند تفاوت میان مصاحبۀ عمیق و مصاحبۀ ساختار یافته است.
در مشاهدۀ ساختار یافته نیز پژوهشگر یک پرسشنامه یا سیاهۀ وارسی را با توجه به موقعیت و وضعیت پدیدۀ مورد بررسی تکمیل میکند. در مواقعی که پژوهشگر در طرح خود پرسشهای کاملاً خاصی طراحی کرده یا فرضیههایی جهت بررسی دارد، استفاده از این ابزار میتواند بسیار کارآمد واقع شود. معمولاً طراحی چنین ابزارهایی میتواند به کمک سایر محققان هم بیاید؛ بنابراین، پژوهشگران دیگر نیز میتوانند از ابزارهایی که به این روش طراحی میشوند استفاده کنند. برای مثال، تصور کنید که پژوهشگری میخواهد تأثیر نحوۀ برخورد استاد با دانشجویان یک کلاس با نحوۀ سؤال پرسیدن دانشجویان و نمرهای که دانشجویان از درس در آزمون پایانی دریافت میکنند را بررسی کند، در این حالت میتواند با طراحی سؤالاتی پرسشنامه یا سیاهۀ وارسی خود را تکمیل کند. بنابراین، میتوان گفت که مشاهدۀ کمیِ بسیار ساختاریافتهتر، استانداردسازی شدهتر، و بر اساس نظامهای امتیازدهی از قبل طراحی شده است.
به این نوع مشاهده، مشاهدۀ مشارکتی یا مشاهدۀ کیفی هم گفته میشود.
پژوهشگر در این نوع ابزار گردآوری داده حداقل میتواند چهار نقش متفاوت داشته باشد:
- مشارکت کامل: در چنین نقشی، پژوهشگر به طور کامل با پدیدۀ مورد بررسی درگیر میشود. به عبارت دیگر، پژوهشگر عضوی از گروه یا جامعهای خواهد شد که آن را مطالعه میکند. باید توجه داشت، در این نقش پژوهشگر نباید هویت خود را ـ به عنوان کسی که در حال گردآوری دادۀ پژوهشی است ـ فاش کند؛ در غیر این صورت، ممکن است در روند گردآوری داده سوءگیری ایجاد شود.
- مشارکت کننده به عنوان مشاهده کننده: در این نقش نیز پژوهشگر عضوی از جامعۀ مورد بررسی میشود، با این تفاوت که این بار به جامعۀ مورد پژوهش میگوید که آنها زیر نظر پژوهشگر مطالعه میشوند و پژوهشگر در حال گردآوری داده است.
- مشاهده کننده به عنوان مشارکت کننده: همانند نقش «مشارکت کننده به عنوان مشاهده کننده» پژوهشگر به گروه مورد بررسی اطلاع میدهد که او پژوهشگر است و در حال گردآوری داده است. تنها تفاوت این مورد با نقش قبلی، صرف زمان کمتر است. به دیگر سخن، پژوهشگر در نقش «مشاهده کننده به عنوان مشارکت کننده» زمان کمتری با گروه مورد بررسی صرف میکند.
- مشاهدۀ کامل: پژوهشگر در این نقش خارج از گروه مورد بررسی ایستاده و تمامی رفتارها و الگوهای این گروه را زیر زرهبین قرار میدهد. در این نقش، پژوهشگر اصلاً به عنوان عضوی از گروه مورد بررسی در نخواهد آمد.
چهار شرط اصلی برای بهرهگیری از مشاهده به عنوان یکی از ابزارهای گردآوری داده وجود دارد. این شروط عبارتند از:
- انجام مشاهده بر اساس اهداف خاص پژوهش (که از قبل مشخص شدهاند)؛
- پیروی از یک طرح نظاممند و استاندارد برای مشاهده و ثبت و ضبط اطلاعات؛
- بررسی و کنترل تمامی مشاهدات؛ و
- وابستگی مشاهدات به مفاهیم و نظریههای علمی.
نقاط قوت مشاهده
مهمترین نقطۀ قوت استفاده از مشاهده به عنوان ابزار گردآوری داده، جمعآوری اطلاعات بسیار جزئی با استفاده از یک دورنمای بیرونی از آنچه واقعاً اتفاق میافتد است. عمق اطلاعاتی که از این طریق بدست میآید بسیار است، و این یکی از مزیتهای اصلی مشاهده به شمار میآید. یکی دیگر از مزایای مشاهده به عنوان ابزار گردآوری داده آن است که در هر بافتی و با هر کسی ـ بدون توجه به سطح آموزش او ـ میتواند به اجرا درآید.
محدودیتهای مشاهده
مهمترین محدودیت ابزار مشاهده زمانبر بودن فرایند مشاهده است. هزینهبر بودن فرایند گردآوری داده در مشاهده نیز از دیگر محدودیتهایی است که از طبیعت این ابزار ناشی میشود. بنابراین، زمانی که پژوهشگری تصمیم میگیرد از مشاهده برای گردآوری داده بهره بگیرد، باید به اندازۀ کافی وقت صرف این فرایند کند و به لحاظ مالی نیز حمایت شود.
بسیاری معتقدند که مشاهده به عنوان ابزار گردآوری دادۀ پژوهشی اصولاً دارای سوءگیری است. این سوءگیری میتواند در مرحلۀ مشاهده و توسط پژوهشگر اتفاق بیافتد، یا آنکه در مورد فرد یا گروهی که قرار است مورد مطالعه قرار گیرند ـ در صورتی که بدانند کسی آنها را مشاهده میکند ـ پیش بیاید. استدلال پژوهشگران آن است که افراد زمانی که بدانند مورد مطالعه قرار میگیرند احتمالاً رفتار واقعی خود را نشان نخواهند داد.
برخی از صاحبنظران گروه کانونی را به عنوان یک ابزار متمایز در نظر نگرفته و آن را زیر ابزار مصاحبه دستهبندی میکنند. به نظر این دسته از پژوهشگران، آنجا که در جلسۀ مصاحبه بیش از دو نفر شرکت میکنند و مصاحبه شکل گروهی به خود میگیرد، پژوهشگر با فضای گروه کانونی رو به رو است. با این حال، بسیاری دیگر بر این باورند که گروه کانونی خود ابزاری مستقل است. این ابزار خود دارای ویژگیهای خاص، تعاریف متفاوت، و تکنیکهایی است که آن را از مصاحبه متمایز میکند.
زمانی که بدست آوردن داده پژوهش از یک گروه مناسبتر از گردآوری این داده از یک فرد باشد، استفاده از گروه کانونی توصیه میشود. بنابراین، زمانی که پژوهشگر با منابع محدودی (منابع مالی، زمان، نیروی انسانی) روبرو است، یا آنکه پدیدۀ مورد بررسی نیازمند یک مباحثۀ جمعی به منظور درک بهتر شرایط، اوضاع، یا رفتارهاست، بهتر است از گروه کانونی برای گردآوری داده استفاده شود. هدف اصلی از راهاندازی گروه کانونی، بکارگیری احساسات، ادراک، تصورات، و عقاید و نظرات مشارکتکنندگان به عنوان داده پژوهش است.
طراحی پرسشها برای اجرای جلسۀ گروه کانونی مهم است. برای طراحی هرچه بهتر این پرسشها، بهتر است پژوهشگر اهداف پژوهش را با دقت مرور، اطلاعات در دسترس و موجود را مشخص، ادبیات و پژوهشهای مرتبط در آن حوزه را بازبینی، و فهرست اولیهای از پرسشهای احتمالی طرح کند، این پرسشها را بازبینی و اصلاح کند، و در نهایت فهرستی از پرسشهای مد نظر در جلسه را آماده سازد.
پس از آماده کردن فهرست پرسشهای متناسب با اهداف پژوهش، پژوهشگر باید مقدمات اجرای جلسه را فراهم کند. اقداماتی از قبیل انتخاب مکان برگزاری جلسۀ گروه کانونی (که برای مشارکتکنندگان راحت و دلپذیر باشد)، انتخاب مشارکتکنندگان در جلسه، هماهنگ کردن زمان برگزاری جلسه، دعوت مشارکتکنندگان به شرکت در جلسه، و اقداماتی از این قبیل باید مد نظر پژوهشگر قرار گیرد.
انواع گروه کانونی
بسته به هدفی که یک پژوهش در راهاندازی گروه کانونی دنبال میکند، میتوان گروه کانونی را به سه دستۀ کلی تقسیمبندی کرد: گروه کانونی اکتشافی، گروه کانونی اثباتی، و یا ترکیبی از این دو. زمانی که پژوهشگر راه حل یک مشکل را پیدا کرده اما در مورد آن اطمینان کافی ندارد، میتواند با استفاده از گروه کانونی اثباتی درجۀ اطمینان خود را بالاتر ببرد. بنابراین، گروه کانونی اثباتی به دنبال تأیید یک راهحل، تأیید نتایج حاصل از یک پیمایش، یا مسائلی از این قبیل است.
در مقابل، زمانی که پژوهشگر به دنبال کشف راهکار یا پاسخ یک مسئله است باید دست به راهاندازی گروه کانونی اکتشافی بزند. در این مورد، استفاده از قدرت تفکر جمعی و بارش فکری میتواند به کمک پژوهشگر و مسئلۀ مورد بررسی او بیاید. برای مثال، زمانی که پژوهشگر قصد دارد پیمایش خود برای اجرا در یک بافت گستردهتر با مشارکتکنندگان بیشتر را اجرا کند، گروه کانونی اکتشافی میتواند در طراحی این پیمایش مؤثر واقع شود.
ویژگیهای گروه کانونی
چهار ویژگی اصلی، به عنوان ویژگیهای مهمی که یک گروه کانونی مناسب باید داشته باشد، به شکل زیر است:
- اندازۀ پیشنهادی برای گروه کانونی، بین 6 تا 10 نفر است. اگر تعداد افراد کمتر باشد، احتمال آن میرود که دادۀ گردآوری شده محدود باشد. از طرف دیگر، اگر تعداد افراد بیش از 10 نفر در نظر گرفته شود، ممکن است مشارکت تمامی اعضاء در مباحثۀ گروه دشوار باشد، یا آنکه پژوهشگر نتواند اطلاعات دریافتی را به درستی جمعبندی کند.
- به منظور کسب درک بهتری از مسئلۀ مورد بررسی باید از چندین گروه کانونی بهره برد. به دیگر سخن، تمرکز بر تنها یک گروه کانونی ممکن است باعث تولید نتایج به خصوصی شود که دارای سوءگیری باشد. بنابراین، استفاده از چندین گروه کانونی میتواند بر عمق اطلاعات گردآوری شده بیافزاید. به این منظور، پیشنهاد میشود حداقل 3 گروه کانونی در فرایند گردآوری دادۀ پژوهشی دخیل شوند.
- اشتراکهای اعضای گروه کانونی نباید نادیده گرفته شود. به عبارت دیگر، اعضای یک گروه کانونی باید دارای ویژگیهای مشترکی باشند که باعث ارتباط میان اعضاء نسبت به بررسی یک پدیده یا مسئله شود. این ویژگیهای مشترک برای حصول اطمینان از صحت اطلاعات دارای اهمیت است.
گروههای کانونی میتوانند از کنار هم گذاشتن افراد تشکیل شوند یا آنکه از گروههای موجود استفاده شود.
دلایل استفاده از ابزار گروه کانونی
استفاده از گروه کانونی به منظور ابزاری برای گردآوری داده میتواند دلایل متفاوتی داشته باشد، به برخی از این دلایل میتوان به شکل زیر اشاره کرد:
- برای دستیابی به اطلاعاتی کلی زمینهای در رابطه با یک موضوع یا پدیدۀ خاص؛
- برای استخراج فرضیههای پژوهش که میتواند به منظور پژوهشهای بیشتر یا آزمون آن از طریق روشهای کمی مورد استفاده قرار گیرند؛
- برای شبیهسازی و بیان ایدههای بدیع و مفاهیم جدید؛
- برای شناسایی دلایل یک مسئله، با یک برنامه، خدمت، یا محصول جدید؛
- برای آگاهی از اینکه مشارکتکنندگان چگونه راجع به یک پدیده یا یک موضوع صحبت میکنند (که ممکن است به نوبۀ خود باعث تسهیل طراحی پرسشنامه، ابزار پیمایش، یا سایر ابزارهای گردآوری داده که در روشهای کمی کاربرد دارند شود)؛
- برای تفسیر دادهای که قبلاً از طریق ابزارهای کمی گردآوری شده است.
برای اجرای جلسۀ گروه کانونی مراحل گوناگونی وجود دارد که نباید از آنها غافل شد. طی کردن این مراحل میتواند به پژوهشگر امکان دهد که نتیجۀ دلخواه خود از جلسۀ گروه کانونی را دریافت کند .
مشخص کردن اهداف پژوهش: در این مرحله پژوهشگر باید با توجه به مسئلۀ پژوهش هدف خاص خود را مشخص و بر اساس آن مقدمات راهاندازی گروه کانونی را فراهم کند.
مشخص کردن درجۀ ساختاریافتگی: یک گروه کانونی میتواند بسیار ساختاریافته و بدون انعطاف برگزار شود؛ به این معنی که تنها در راستای پاسخگویی به پرسشها پیش برود. همچنین، این جلسه میتواند بسیار انعطافپذیرتر باشد و اجازۀ فرا رفتن از پرسشهای مطرح شده را نیز بدهد. بنابراین، پژوهشگر باید ابتدا در مورد سطح این ساختار و شیوۀ اجرای این جلسه تصمیمگیری کند.
انتخاب مشارکتکنندگان: معمولاً اعضای یک جلسۀ گروه کانونی متشکل از 6 تا 12 نفر هستند. اما این مشارکت کنندگان چه کسانی باید باشند، مسئلۀ مهم دیگری است که پژوهشگر باید در مورد آن تصمیمگیری کند. جنسبت، سن، سطح تحصیلات، سطح تخصص، و حتی شغل این مشارکت کنندگان ممکن است بر روند جلسه تأثیرگذار باشد. مدت زمان برگزاری این جلسهها نیز بحثبرانگیز است. اما، به طور معمول از 30 دقیقه تا 30/2 ساعت برای برگزاری این جلسات پیشنهاد شده است. ولی به نظر میرسد مناسبترین مدت بین 30/1 تا 2 ساعت است. میتوان از بخشبندی مشارکتکنندگان در گروههای گوناگون کانونی هم بهره جست. این مسئله زمانی کاربردی است که پژوهشگر موضوعات متفاوتی را در پژوهش خود بررسی میکند.
انتخاب یک فرد به عنوان میانجی: انتخاب یک میانجی قدرتمند که بتواند جلسۀ گروه کانونی را به درستی و با دقت هدایت کند نیز مسئلۀ مهم دیگری است که باید مد نظر پژوهشگر قرار گیرد. این میانجی باید دارای مهارتهای میانجیگری باشد (برخی از این مهارتها در بخش مهارتهای پژوهشگر درگروه کانونی مورد بحث قرار گرفت).
تدوین پرسشهایی که قرار است با گروه به اشتراک گذاشته شود: در این مرحله پژوهشگر باید فهرست پرسشهایی که برای پاسخگویی باید در جلسۀ گروه کانونی مطرح شوند را تهیه و تدوین کند. این پرسشها باید دقیقاً بتوانند به هدف پژوهش پاسخ دهند.
دعوت اعضای گروه کانونی: پس از مشخص شدن زمان و مکان جلسه و انجام هماهنگیهای لازم، اعضای جلسه باید به صورت رسمی به جلسه دعوت شوند.
برگزاری جلسه: پس از جمع کردن مشارکت کنندگان در فضای جلسه باید فرد میانجی موضوع مطرح در پژوهش را باز کند و توضیحهای کافی در این زمینه را به مشارکتکنندگان ارائه دهد. صحبتهای جلسه میتواند با استفاده از یک ابزار ضبط صدا ثبت و ضبط شود تا بعداً در مرحلۀ تحلیل نتایج بهتر از تمامی صحبتهای اعضا استفاده شود. اگرچه، اجازۀ لازم برای این کار باید قبلاً از تمامی اعضا گرفته شده باشد.
تحلیل نتایج: پس از گردآورده داده مورد نیاز برای پاسخگویی به پرسشهای پژوهش، پژوهشگر باید در گام آخر این داده را تجزیه و تحلیل و خروجیهای بدست آمده را گزارش کند.
مهارتهای پژوهشگر درگروه کانونی
پژوهشگری که قصد دارد از طریق گروه کانونی داده گردآوری کند، باید از مهارتهای زیر برخوردار باشد :
- مهارتهای گروهی؛
- میانجیگری؛
- تسهیل ارتباط؛
- گوش دادن/مشاهده.
اگرچه ویژگیهای یک میانجی در گروه کانونی باید فراتر از ویژگیهای فوق باشد تا بتواند پاسخهای مناسبی را از این فرایند استخراج کند، اما ویژگیهای فوق بارزترین ویژگیهایی هستند که بدون آنها اجرای جلسۀ گروه کانونی امکانپذیر نیست.
ابزارهایی که در بخشهای پیشین مورد بحث قرار گرفتند، ابزارهای رایجی هستند که برای گردآوری دادۀ پژوهش در اغلب پژوهشها از آنها استفاده میشود. در این میان، ابزارهای دیگری نیز وجود دارند که کمتر مورد استفادۀ پژوهشگران قرار میگیرند و کاربرد آنها در برخی از حوزههای خاص علمی ـ نه تمامی این حوزهها ـ رایج است. در ادامه به بررسی این ابزارها خواهیم پرداخت.
دادۀ ثانویه (یا دادههای موجود)
به نظر جانسون و کریستنسن یکی از ابزارهای پژوهش، که بیشتر در پژوهش کیفی مطرح است، استفاده از اطلاعات موجود یا دادۀ ثانویه است. گردآوری داده با استفاده از این روش بر پایۀ اطلاعات گردآوری شدۀ قبلی استوار است. به نمونههایی از دادۀ ثانویه به شکل زیر میتوان اشاره کرد:
- اسناد شخصی (مانند: نامهها، خاطرات، ویدئوهای خانوادگی، و غیره)؛
- اسناد رسمی (مانند: روزنامه، نشریه و مجله، گزارشهای سالانه، کارهای دانشجویی، پروندۀ کارمندان، و غیره)؛
- دادۀ فیزیکی (مانند: کاشیهای فرسودۀ کف اتاق، روکش کتابها، گرد و خاک روی کفشها و لباسها، محتوای سطل زبالۀ افراد، و غیره)؛
- دادۀ آرشیوی (مانند: نوارهای حاوی سرشماریها، سند توافقنامههای تاریخی، و غیره).
بسته به شیوۀ گردآوری و منبع داده، نحوۀ تجزیه و تحلیل آن نیز متفاوت است. این داده به نوبۀ خود ممکن است در کنار یکی از ابزارهای مرسوم گردآوری داده پژوهش مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال، ممکن است پژوهشگر در روش مطالعۀ موردی دادۀ مورد نیاز را از طریق مصاحبه و دادۀ آرشیوی گردآوری کند.
پروتکل تفکر گویا
«پروتکل تفکر گویا» (Think-aloud protocols-TAPs) نیز جزء ابزارهایی است که بر سر مستقل بودن آن از ابزار مصاحبه توافق نظر وجود ندارد. همانند تعریف گروه کانونی به عنوان یک ابزار مستقل، تعریف پروتکل تفکر گویا هم به عنوان یک ابزار متمایز از مصاحبه چالش برانگیز است.
پروتکل تفکر گویا به عنوان ابزاری برای گردآوری داده در بسیاری از پژوهشها و بررسیهای تجربی استفاده میشود. این ابزار، یکی دیگر از ابزارهای گردآوری داده است که بیشتر در پژوهشهای کیفی کاربرد دارد. انگیزۀ اصلی که ورای استفاده از این ابزار برای گردآوری داده وجود دارد، جمعآوری داده راجع به دلایل خود افراد برای شیوۀ رفتار آنهاست. از آنجایی که پیشفرض پژوهشگر در این ابزار آن است که مشارکتکننده میتواند اعمال و رفتارش را توصیف کند ( که تنها در مورد مشارکتکنندگانی صدق میکند که بتوانند افکار خود را بازگو کنند)، دادۀ گردآوری شده در پروتکل تفکر گویا باید به دقت مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. از چالشهای مرتبط با این ابزار آنست که ممکن است مشاهدۀ مستقیم بر رفتار مشارکتکننده تأثیر منفی داشته باشد، چراکه این مشاهده با مشاهدۀ نامحسوس متفاوت است .
پروتکل تفکر گویا برای اولین بار در حوزۀ روانشناسی مطرح شد؛ آنجا که با موضوعهای شناختی سر و کار دارند و بنابراین گردآوری داده بسیار وابسته به شناخت و درک افراد است. به همین دلیل، تعمیم دادن نتایجی که از دادۀ گردآوری شده به این طریق اتخاذ شده به یک گروه بزرگتر مشکل و چالش برانگیز است. امروزه مطالعات زیادی، به ویژه در حوزۀ آموزش و تعلیم و تربیت، برای گردآوری داده از این ابزار بهره میگیرند.
علاوه بر تمام ابزارهایی که معرفی شدند، ممکن است ابزارهای گوناگون دیگری نیز برای گردآوری داده استفاده شوند. این ابزارها ممکن است خلاقانه طراحی شوند و در قالب ابزارهای رسمی تشریح شده قرار نگیرند. گاهی ممکن است یک پژوهشگر، با ترکیب چند ابزار معمول، یک ابزار جدید طراحی کند. اگرچه، از این ابزارها بسیار محدود و در بافتهای خاص استفاده خواهد شد. با این حال، ابزارهای معمول گردآوری داده که توسط اکثر پژوهشگران مورد استفاده قرار میگیرند، در این بخش معرفی شد.
همچنین، در سالهای اخیر حوزۀ جدیدی در روش پژوهش مطرح شده که باعث پدیدآمدن بحثهایی در زمینۀ ابزار گردآوری داده شده است. این حوزۀ جدید «روش پژوهش ترکیبی» است. برخی از پژوهشگران معتقدند که روشهای پژوهش ترکیبی خود دارای ابزارهای گردآوری دادۀ خاصی نیستند و برای گردآوری دادۀ پژوهشی مورد نیاز از همان ابزارهایی استفاده میکنند که در رویکردهای کمی و کیفی رایج هستند. با این حال، افرادی نیز هستند که به این بحثها اعتنایی ندارند و معتقدند که روشهای ترکیبی خود دارای ابزارهای خاصی هستند. اما، دیدگاه کلی بر این استوار است که این ابزارهای خلاق و (به احتمال) جدید، ترکیبی از ابزارهای پایهای هستند که توضیح آنها در بخشهای قبلی ارائه شد.
بر سر ابزار بودن یا روش پژوهش بودن برخی از ابزارها نیز هنوز میان جامعۀ علمی اختلاف نظر وجود دارد. برای مثال، برخی پژوهشگران قومنگاری و تحلیل گفتمان را به عنوان ابزار پژوهش قلمداد میکنند؛ در حالی که بسیاری این نظر را رد کرده و قومنگاری و تحلیل گفتمان را به عنوان روش پژوهش معرفی میکنند. چراکه در قومنگاری و تحلیل گفتمان پژوهشگر باید داده را از طریق ابزارهایی، مانند مشاهدۀ مستقیم یا مصاحبه، گردآوری کند.
Boswell, Carol, and Sharon Cannon. 2014. Introduction to nursing research: Incorporating evidence-based practice: Jones & Bartlett Publishers
Cohen, Louis, Lawrence Manion, and Keith Morrison. 2011. Research Methods in Education. New York: Routledge
Crellin, Jonathan, Thomas Horn, and Jenny Preece. 1990. Evaluating evaluation: A case study of the use of novel and conventional evaluation techniques in a small company. Paper read at Proceedings of the IFIP TC13 Third Interational Conference on Human-Computer Interaction
Dyer, Colin. 1995. Beginning research in psychology: A practical guide to research methods and statistics. Oxford: Wiley-Blackwell
Garot, Robert. 2007. "“Where You From!” Gang Identity as Performance." Journal of Contemporary Ethnography no. 36 (1):50-84
Hesse-Biber, Sharlene Nagy, and R Burke Johnson. 2015. The Oxford Handbook of Multimethod and Mixed Methods Research Inquiry: Oxford University Press
Johnson, Burke, and Larry Christensen. 2014. Educational research: Quantitative, qualitative, and mixed approaches. Fifth Edition ed: SAGE Publications
Kvale, Steinar. 1996. Interviews. London: SAGE Publications
LeCompte, Margaret Diane, and Renata Tesch. 1993. Ethnography and qualitative design in educational research. London: Academic Press
Newby, Peter. 2009. Research methods for education: Routledge
Office for Coastal Management. 2009. Introduction to Conducting Focus Groups. edited by Office for Coastal Management: National Oceanic and Atmospheric Administration
Patton, Michael Quinn. 1990. Qualitative evaluation and research methods. London: SAGE Publications, inc.
Pierce, Linda L. 2009. "Twelve steps for success in the nursing research journey." Journal of continuing education in nursing no. 40 (4):154-62; quiz 163-4, 192
University of Surrey. 2015. Introduction to Research. University of Surrey. Retrieved in May 04 2015
در ادامه منابع مفید برای مطالعه بیشتر - به تفکیک نوع منبع - آمدهاند.
- چطور موضوع پژوهشم را چارچوببندی کنم؟
- چطور متغیرها و سازههای مناسب برای پژوهشم انتخاب کنم؟
- چطور مدل مفهومی پژوهشم را بسازم؟
- چطور ابزار پژوهشم را بسازم؟
- چی بپرسم؟ از کی بپرسم؟ چطوری بپرسم؟
- چطور بعد از گردآوری داده و تحلیل یافتهها، در بخش نتیجهگیری نوآوری پژوهشم را برجسته کنم؟